۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

قلب تپنده حقوق بشر

رعایت حقوق انسان از دیرباز در آیینه انسانیت و خیرخواهی و خیراندیشی نوع بشر متبلور بوده است و امروز نیز احترام به آدمی در پرهیز از خودخواهی، قدرت طلبی و منفعت اندیشی طرح می گردد. قرن بیستم میزبان تحقق ایده هایی زیبا بود. تشکیل سازمان ملل متحد، شکل گیری نهادهای بین المللی، همکاری و رعایت قوانین توسط کشورها، اتحاد ملل علیه نیروی شر و بداندیشی در جهان و زیباتر از همه گردآمدن پیرامون اعلامیه ای در دفاع از انسانیت. اعلامیه ای که پس از سال ها با همه انتقادات پا برجا مانده است و منتقدان و چه بسا مخالفان را نیز بر آن داشته تا در هر بیان خود به آن رجوع کنند. اعلامیه جهانی حقوق بشر که اینک 60 ساله شده است. منشوری از آنچه آدمی آن را ستایش می کند. قلب تپنده حقوق بشر؛ حقوقی برای زندگی آبرومندانه و عزتمندانه برای همگان.

اگرچه اعلامیه جهانی حقوق بشر به انتظار نشست تا "دمبارتن اکس" پیشنهاد تاسیس سازمان ملل را دهد و این نهاد سربلند بین المللی شکل گیرد ولی سابقه طرح مسائل حقوق انسان ها و ارج به کرامت انسانی و رعایت حقوق وی از هر حیث و بر نگه داری حیثیت او، چنان طولانی است که نخست مکتوبات اهل نظر، مشمول بر آن سطوری دارند و نتوانسته اند از آن بگذرند. علاوه بر توصیه های مکاتب اخلاقی و دینی شرقی و غربی از 5000 سال پیش تا امروز، شاید جدی ترین آغاز بر توجه به حقوق انسانی به نوشته های فلاسفه یونان (سقراط، افلاطون و ارسطو) بازگردد. ایشان که در تدوین قوانین اجتماعی اهتمام لازم را برده بودند، مبنای قوانین خود را حقوق طبیعی آدمی قرار دادند تا اول بار در نظامی سیاسی – اجتماعی به حقوق انسانی اشاره شود و سرآغاز توجه به حقوق بشر در نظام های اجتماعی گردد. اگرچه بعدها رواقیون، خدایان (خدا) را نیز در قلمرو قوانین طبیعی قرار دادند و شمول بیشتری به دایره حقوق بشر دادند. –البته بی تردید شاهکار اخلاقی کورش کبیر نیز که امروز مورد استناد نهاد های حقوق بشری به عنوان قدیمی ترین سند حقوق بشری است نباید فراموش و مغفول بماند: «منم کوروش، … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، … ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. آن‌ها را از زیر یوغ اسارت خارج ساختم، به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. … من فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و کسی آنان را نیازارند. خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به سرزمین خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم، باشد که دل ها شاد گردد و هر روز در پیشگاه خدای بزرگ، برایم زندگانی بلند خواستار باشند … من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.» -

اما آنچه که امروز مراد از حقوق بشر است قدمتی کوتاه تر دارد و بسته به نگاه مدرن و محصول مدرنیته بودنش به اروپای پس از رنسانس باز می گردد. پس از آنکه جان لاک اندیشمند آزاداندیش قرن 17 بر حق حیات، آزادی و مالکیت خصوصی به طریق حجت و استدلال مهر مطلوبی نهاد، انقلابیون انگلیس که به رنجوری از دیکتاتوری جیمز دوم برخاسته بودند با خلع پادشاه پایه گذار اولین منشور حقوق (Bill of right) شدند و اگرچه پیش از تدوین منشور حقوق در سال 1689 در انگلستان در سال 1215 در منشور کبیر (ماگناکارتا = Magna Carta) که پس از جنگ های داخلی نگاشته شده بود به حقوق انسان ها توجه رفته بود ولی امروز می توان نخستین سند حقوق بشری را به منشور حقوق 1689 انگلیس اطلاق نماییم. پس از انگلیسی ها امریکایی ها بودند که پس از جنگ های استقلال و شکل گیری ایالات متحده امریکا در سال 1776 دست به نگارش و تدوین منشور حقوق بشر بردند. منشوری که از ابتدا منشور حقوق بشر نام گرفت و در آن آمده بود: همه افراد بشر آزاده و مستقل بوده و دارای حق آزادی و تحصیل اموال و برخورداری از رفاه هستند. در این اعلامیه که به اعلامیه ویرجینیا نیز معروف است اختیارات حکومت ناشی از اراده مردم و برای خیر و صلاح همه آن ها اعلام شده و همه افراد بشر را از حق رای برخوردار دانسته و در انجام فرائض دینی آزاد معرفی کرده بود. همچنین در این اعلامیه به دادرسی سریع، آزادی مطبوعات و مصونیت های شخصی نیز اشاره شده بود.

اما بی تردید نزدیک ترین سند و تاثیرگذارترین اتفاق بر شکل گیری حقوق بشر امروزی به انقلاب کبیر فرانسه (1789) بر می گردد. آنجا که اندیشمندان چون روسو در جریان تدوین اصول پس از انقلاب همت گماردند و منشا اثرات نیکی گردیدند. سال 1798 مجلس ملی فرانسه اعلامیه حقوق بشر و شهروندی را به تصویب رساند که در آن آمده بود: افراد بشر آزاد به دنیا آمده و از حیث حقوق برابرند و هدف کلیه نهادهای سیاسی حفظ و نگهداری حقوق افراد یعنی؛ آزادی فردی، مالکیت شخصی، تامین مالی و جانی، حق دفاع در مقابل ظلم و تعدی، حق آزادی بیان، آزادی مذهب، مطبوعات و سرانجام حق برخورداری از حیثیت انسانی و منع بازداشت غیرقانونی می باشد. سال های پس از این اعلامیه ها به تبع آن ها اتفاقات مبارک دیگر در کشورهای دیگر (عموما غربی) به وقوع پیوست. انگلیسی ها که در 1787 کمیته الغای برده داری را تشکیل داده بودند در 1807 لایحه لغو بردگی را تصویب کردند و در سال 1833 در تمامی مستعمرات به اجرا درآوردند. در قرن 19 با اعلام الغای برده داری و تجارت برده پس از فرانسه و دانمارک 16 کشور دیگر غربی در بروکسل موافقت نامه الغای بردگی و تجارت برده را امضا کردند تا گامی به سوی حقوق بشر برداشته باشند. اگرچه معاهده های آگسبورگ (1555) و وستفالی (1648) گام هایی را پیشتر برداشته بودند ولی قرن 19 و 20 صحنه اصلی حرکت کشورها و دولت ها به سوی حقوق بشر بود تا موافقت نامه های کنگره های چون وین و برلین در تائید مصون بودن از تعرض و وجود رفتار صلح آمیز صحه گذارد و اصل ملیت ها را با حمایت از اقلیت ها به تصویب رساند. با شکل گیری سازمان ملل گام ها به سمت تدوین اعلامیه جهانی برداشته شد. منشور ملل متحدِ مدون در سانفرانسیسکو (1945) با اشاره به حقوق اساسی بشر و به حیثیت و ارزش شخص انسان و به تساوی حقوق، ترویج و تشویق احترام به حقوق بشر و کمک به تحقق حقوق بشر و آزادی های اساسی و نفی تبعیض از حیث نژاد، جنس، زبان و مذهب، تدوین شد و اعلامیه فیلادلفیا در کنفرانس فیلادلفیا (1946) با بیانِ؛ آزادی بیان و اجتماعات عنصر ضروری پیشرفت است و فقر در هر کجای جهان که باشد،تهدیدی به آرامش و سعادت همه است، تکمیل گردید. مقدمات تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر دیگر فراهم شده بود تا سرانجام این اعلامیه که بی تردید قلب تپنده حقوق بشر است در 10 دسامبر 1948 (19 آذر 1327) با 48 رای موافق در برابر 8 رای ممتنع دول بلوک شرق (شوروی و وابستگان) به تصویب برسد.

در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشر و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می دهد، از آنجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده، آزاد و از ترس و فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است. از آنجا که اساسا حقوق انسانی را باید به اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد. از آنجا که اساسا لازم است توسعه روابط دوستانه بین ملل را مورد تشویق قرار داد. از آنجا که مردم ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن مجددا در منشور اعلام کرده اند، تصمیم راسخ گرفته اند که به پیشرفت اجتماعی، کمک کنند و در محیطی آزاد، وضع زندگی بهتری به وجود آورند. از آنجا که دول عضو، متعهد شده اند که احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر و آزادی های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تامین کنند. از آنجا که حسن تفاهم مشترکی نسبت به این حقوق و آزادی ها برای اجرای کامل این تعهد کمال اهمیت را دارد. مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل اعلام می کند ...

سپس به مواد 30 گانه حقوق بشر می پردازد. این منشور پس از اشاره به اصول کلی در مواد 1و 2 (تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید با یکدیگر با روح برادری رفتار کنند و هرکس می تواند بدون هیچ گونه تمایزی، خصوصاً از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسى يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعى، ثروت، ولادت يا هر موقعيت ديگر از تمامی حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه آمده، بهره مند گردد. همچنین هیچ تبعيضی به عمل نخواهد آمد که مبتنى بر وضع سياسى، ادارى و قضايى يا بين المللى كشور يا سرزمينی باشد که فرد به آن تعلق دارد. خواه اين كشور مستقل، تحت قيوميت يا غيرخودمختار بوده يا حاكميت آن به شكل محدودى باشد.) به بیان حقوق مورد نظر در مواد 3 تا 27 می پردازد. (حق آزادی و امنیت، منع برده داری و تجارت برده، منع شکنجه، احترام به شخصیت حقوقی، منع تبعیض و رعایت مساوات حقوقی، منع تجاوز، حق مراجعه به محاکم ملی صالح، منع توقیف، حبس و تبعید، وجود محاکم صالح و عادل، تاکید بر اصل برائت، عدم تجسس و مداخله در امور شخصی، عدم تعرض به شرافت، اسم و رسم، آزادی اقامت و رفت و آمد، حق پناهندگی، حق تابعیت، حق ازدواج و حقوق زناشویی، رضایت کامل زن و مرد در ازدواج، حق مالکیت، آزادی فکر، وجدان و مذهب، آزادی تغییر مذهب، آزادی اظهار عقیده و ایمان، آزادی تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی به صورت فردی و جمعی، آزادی عقیده و بیان، حق تشکیل مجامع و جمعیت ها، حق مشارکت در حکومت، حق تصاحب مشاغل عمومی، حق انتخابات آزاد، حق امنیت اجتماعی، حق انتخاب آزادانه کار و منع تبعیض، حق حمایت از کارگران و حق تشکیل اتحادیه، حق استراحت و فراغت و تفریح، حق رفاه، سلامت و زندگی آبرومندانه، حمایت از مادران و کودکان، حق آموزش و پرورش (ابتدائی رایگان و عالی با رعایت مساوات) حق حضور آزادانه در اجتماع و بهره از فنون و هنرها) در ماده 28 نیز به هر کس این حق داده می شود که خواهان نظم و تامین شرایط اجرای خواست های منشور باشد و در ماده 29 فرد را در برابر جامعه ای موظف می داند که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر سازد و او را محدود به قوانین عادلانه و انسانی و منطبق بر حقوق بشر و آزادی های دیگران با رعایت اخلاق و نظم عمومی و رفاه همگانی می گرداند.

در پایان فارغ از اینکه منشور جهانی حقوق بشر را ارشادی - راهنمایی بدانیم و یا هنجاری - تضامینی و بدون در نظر گیری تضادهای منشور با نظام فعلی حاکم بر ایران در تفکیک های متعدد (مسلمان غیر مسلمان، مرد و زن و موارد دیگر تعارض با ایدئولوژی اسلامی و ساختار مطلقه و استبدادمنش و دیکتاتور نهاد حاکمیت ایران) بی تردی تحقق خواسته های دیرینه آدمیان می تواند از مجرای تحقق خواسته های عقلانی و انسانی اعلامیه پیش رو باشد

هیچ نظری موجود نیست: