۱۳۸۷ آذر ۳, یکشنبه

گروه های مطالعاتی؛ جریان سازی – عمل سیاسی

مطالعه در دنیای امروز مشخصات متمایزی نسبت به گذشته یافته است تا در کنار تکامل علوم با افزایش منابع مطالعه از نوشتاری (و گفتاری) به شنیداری (و دیداری) از طریق سرویس دهندگان متعدد سنتی و مدرن، ماهیت و چگونگی حیات در دوران علم مدار معاصر بیش از پیش با گذشته فاصله بگیرد. تخصص گرایی که ملزوم دوران معاصر بود، در همین دوران تحکیم شد تا آدمیان در مطالعه خویش از تنوع موضوعات فارغ باشند و در صورت نیاز به متخصصین آن علوم مراجعه نمایند و احتیاجی به دانش آموزی و دانش افزایی در علوم مختلف نداشته باشند. اما از آن جهت که آدمی فارغ از دنیای بیرون مقدور به سپری زندگی نیست، مطالعه آگاهی بخشانه او در یافت احوالات دیگران (امور اجتماعی و در سطح کلان امور سیاسی) در کنار مجموعه خواست های حاکمیت در تثبیتِ هویت های مورد نظر (ملی، ایدئولوژیک و ...) منجر به ضرورت وجود رسانه های عمومی در پی آگاهی بخشی گردید. (فرض بر پذیرش عمومی بوده و تلاش در عدم خروج از این مسیر صورت می پذیرفته است)

اما از آنجا که دستگاه فکر آدمی در دوران معاصر از انسان به ماشین – انسان تغییر یافت، در اندک زمانی تخصص گرایی فنی این دوران به تخصص گرایی پژوهشی منتهی شد و فعالیت های فنی و حتی امور محاسبات و تحلیل به ماشین سپرده شد. بنابراین آدمی در جایگاه تلاش در طرح ایده های جدید و مسیرهایی برای پیشرفت قرار گرفت. از همین منظر باب توجه ویژه به علوم انسانی باز شد. (همان نوع نگاهی که غالب توجه مطالعه – پژوهش قبل از دوران مدرن بود) پساتخصص گرایی رویکرد انسان محور (انسان – جامعه) را به جای رویکرد ماده محور (تکنولوژی – طبیعت) نشاند و امروز آدمی با نگاهِ آینده نگرتری به سراغ پژوهش و مطالعه بر موضوعات انسانی و اجتماعی و سیاسی رفته است. توجه به پژوهش در امور انسانی و کشف روابط جدید به تشکیل تیم های فکری و گروه های مطالعاتی منجر شد. گروه هایی که افراد در آن ها علاوه بر دریافت اطلاعات (دانش اندوزی و آگاهی افزایی) در آن به محک آموخته ها و تکرار ثبت شده های ذهن خود می پرداختند تا در بحث و جدل (بر گفته ها و شنیده ها) در میهمانی نقدهای فراوان، در مسیر اصلاح بینش و تکمیل دانش گام بردارند و سرانجام اندیشه ی حاصل، پختگی لازم را بیابد و فهم پذیر گردد و از این مسیر طرح ایده و بسط نظرات و تعمیم نتایج هموار گردد. اما با توجه به این مقدمات و رویکرد دنیای جدید به مطالعه، آنچه در این نوشتار مراد و منظور از پرداخت به گروه های مطالعاتی است، افزایش توجه فعالان دانشجویی به تشکیل و برپایی گروه های مطالعاتی است که در ادامه به آن می پردازیم.

1- شرایط ایجاد شده در طول چند سال گذشته در جنبش دانشجویی و تنگ شدن حوزه های کنشگری دانشجویان در عرصه های سیاسی و مدنی بسیاری از زمینه های فعالیت را از دانشجویان سلب نموده است و در برخی امور دیگر نیز ادامه فعالیت های دانشجویان منجر به تنبیهات و برخوردهای نهادهای قدرت شده است. ایجاد محدودیت های فراوان در انحلال و سرکوب و برخوردهای انضباطی و امنیتی علیه تشکل های دانشجویی منتقد پس از استقرار دولت نهم و خطر حمله نهادهای خودسر (به ویژه پس از سال 78) در چندین ماه گذشته به هم پیوند خورده و به نقطه فاجعه باری رسیده است. اگر پیش تر نیز فعالان دانشجویی و مدنی ایران رمز استمرار حضور و دریافتِ جایگاه در شأن فعالیتشان را در گرو دانش افزایی و حضوری آگاهانه در بیان ایده های نو و سخن سنجیده در تریبون های خود می دانستند ولی این مطالعه در پشت فعالیت های گذشته آن گونه مورد توجه نبوده است. حتی با پذیرش این مطلب که بسیاری از فعالان دیروز جنبش دانشجویی، تاکید ویژه بر فعالیت های مطالعاتی و پیگیری خبر و نظر داشته اند نیز، محل شناخت مجموعه های دانشجویی و تمرکز عمل سیاسی و مدنی ایشان اموری دیگر بوده است.

باید پذیرفت که رویکرد جدید شکل گرفته در بستر فعالیت های دانشجویی در توجه به عمل مطالعاتی بیش و پیش از آن که استراتژی باشد یک تاکتیک است. با توجه به مقدمه های پیشین، وضعیت فعلی را محصول شرایط بیرونی بر جنبش دانشجویی می دانیم و نه خواست مبتنی بر طرح و برنامه جنبش دانشجویی و از همین باب است که رفتار فعلی فعالان دانشجویی را تاکتیکی در شرایط ویژه و در رابطه با کنش های سیاسی و مدنی می دانیم. رویکرد حاضر در پرداخت ویژه به گروه های مطالعاتی را اگر ناگزیر امروز جامعه ایران در رفتار حاکمیت و فرار به جلوی دانشجویان از برخوردهای غیرعقلانی فعلی بدانیم، تاکتیک؛ یا استمرار حیات جنبش دانشجویی در بستر کم خطر (با اندکی تهدیدات قابل ریسک) منجر به این فعالیت های مطالعاتی با برچسب فعالیت دانشجویی گردیده است و یا باید مطالعه گرایی دانشجویان را تلاش عده ای از فعالان در یافتن راهی در بازگشت به کنشگری های سابق در تاثیر گذاری بر قدرت و جامعه، با درک و شناخت مناسب و تحلیل ها و برنامه های قوی تر از گذشته دانست که لاجرم باید از مسیر مطالعه و بررسی حاصل شود.

2- جنبش دانشجویی از ابتدا به عنوان جریانی نقاد و آرمانگرا شناخته شده است. البته ویژگی های فعالان جنبش دانشجویی به این امور ختم نمی شده و وجود آگاهی، شجاعت، ارتباط مناسب با جامعه و همراهی با نخبگان توانسته با نگاهِ آینده نگر دانشجویان و نیروی خلاق و پر انرژی دوران دانشجویی، تداوم و استمرار این جریانات نقادانه را تا رسیدن به اهداف تضمین نماید. اگرچه سیالیت جنبش دانشجویی و حضور کوتاه مدت (چند ساله) فعالین در بستر این جنبش می توانسته موجب تغییر و تحویل پذیری رفتارها و رویکردهای فعالان دانشجویی باشد ولی با توجه به همدلی و هم نظری دانشجویان در تاکید بر آرمان ها و اهدافشان، شاهد سیری پیوسته در جنبش دانشجویی هستیم. جمع توجه به خواست عمومی و احترام به عقلانیت به عنوان اصلی پذیرفته شده در طول سال های حیات جنبش دانشجویی، نقد و اصلاح و حرکت رو به جلویِ مورد نظر را تقویت کرده و در پی تعالی و پیشرفت دائم بوده است.

اگر شرایط زمانی ویژه سرزمین ما در طلب آزادی، دموکراسی و احترام به حقوق انسان ها در جامعه به شدت متزلزل و فاقد اخلاق سیاسی ما و در بحران اقتصادی و اجتماعی موجود، خواست امنیت و رفاه را در ترس از جنگ و هرج و مرج به غفلت نگریسته، جنبش دانشجویی در یادآوری خواست های عمومی در طریق عقلانیت سستی و اهمال نورزیده است. وجود آزادی، تقویت دموکراسی، احترام به حقوق بشر، استقرار صلح، بسط قانون گرایی و گسترش عدالت با نگاه به عزتمندی و برقراری امنیت و حصول رفاه مردمان سرزمینمان و حفظ تمامیت ارضی، استقلال و پیشرفت و توسعه سرزمین عزیزمان، در کنار همدیگر، در طول این سال ها مورد توجه دانشجویان بوده است. -اگرچه استبداد حاکم و خردستیزی دستگاه حاکم موجب تمرکزی ویژه بر آزادی خواهی و دموکراسی خواهی در طول سالیان گدشته بوده است.-

حال جنبش دانشجویی با توجه به آرمان هایش، رسالت های خویش را در وقّادی و نقادی در جایگاه دیده بانی جامعه به همت ویژه دنبال کرده است و بی مهری و خشونت دشمنان جامعه را پذیرفته تا مبادا صدای گویای خواست عمومی خاموش گردد و منفعت طلبان در پیشبرد نیات به خیال راحت ایام سپری نمایند. البته دانشجویان آن گاه نیز که فعالیت در مسیر نقد را بسنده اصلاح ندانسته و یا مسیر نقد را مسدود یافته به شجاعت تمام به میدان آمده و با پذیرش هر جفای قوم استبداد به اعتراض پرداخته اند که مجال اتهام عدول از رسالت خویش را طرح شده نبینند و در سوگ عدم تحقق آرمان ها ننشینند. با توجه به همه این مسائل فعالان دانشجویی همچون گذشته در حوزه جنبشی خود؛ چه نقادانه (اصلاحی) و چه معترضانه (انقلابی/براندازانه) می باید وظایف و رسالت های خویش را در همه امور مورد توجه داشته باشند و تغییر در نحوه کنشگری ایشان منجر به کوتاهی در برخی امور نگردد.

3- اما تشکیل گروه های مطالعاتی که در طول چند سال اخیر رشد قابل توجهی یافته، این سوال را طرح ساخته است که ماهیت و هدف واقعی (یا اصلی) این گروه ها چیست؟ با توجه به اینکه رسالت آگاهی بخشی جنبش دانشجویی، نگاه به بیرون مجموعه و در ارتباط با جامعه شکل می گیرد، می بایست در بررسی و کنکاش چراییِ وجود و کجاییِ سرانجام گروه های مطالعاتی در حوزه دانش افزایی و جریان سازی تاملی ویژه داشته باشیم. باید توجه داشت مسیر جنبش دانشجویی با همه فراز و نشیب ها لحظه ای خالی از کنشگری نبوده است. حال آن که تاریخ 150 ساله اخیرِ سراسر گذار سرزمین ما، این کنشگری 50 ساله جنبش دانشجویی را به مثابه عمل سیاسی قرار داده است. جایگاه نقادی و مشی اعتراضی فعالان دانشجویی موجب شده است که آموخته های ایشان در تجهیزِ رهرویی مسیر فعالیت، کارگر افتد و دانشجویان به دنبال قله نشین شدن و فاصله گرفتن از دیگران نباشند. بلکه آموخته های مطالعاتی خود را به منظور پیشبرد آرمان های جنبش دانشجویی در تکریم عقلانیت و تحقق خواست جامعه دنبال نمایند. حال تقدم دیروزی مطالعه جریان سازان جنبش دانشجویی و آموزش تجربی حاضران فعال جنبش دانشجویی در تقدم کنشگری (عمل سیاسی – اصلاحی/انقلابی) بر رسالت های دیگر در شرایط امروز ناگزیر به تغییر می باشد. بنابراین محل حضور دانشجویان از تریبون نقد و تجمع اعراض به قرار بحث و گروه مطالعه رسیده است. اما باز باید پرسید که این قرار در پی افزایش دانش است و دانشجویان بهانه دور هم جمع شدن را یدک کشیدن کار مطالعاتی می دانند و لزومی بر تمرکز و تسلط بر مطلب نیز نمی بینند که بی تردید این مسیر "ره به خطای" فرار به جلویِ جنبش دانشجویی در فقدان آرامش و عقلانیت و سردرگمی و تذبذب است. گرچه تجربه چندین سال گذشته و علم به نقل بزرگان در عمل دانستن بسیاری گفتن ها و شنیدن ها ( و نوشتن ها و خواندن ها) می تواند نیت و نتیجه فعالیت های مطالعاتی را معنایی دیگر ببخشد.

4- تشکیل گروه های منطبق بر شرایط فعلی جامعه در گذار و تغییر ایران، بی شک نمایاننده مطالعه به مثابه کنشگری است. همان گونه که تجربه ها در مورد بسیاری از دوستان در طول سال های گذشته نشان داده است که حضور در گروه هایی چون مطالعات حقوق بشر، زنان، روشنفکری دینی (و به تازگی گذار به دموکراسی) در تغییر ایشان و انتقال روح و خواست اصلاح (یا انقلاب) در موضوع مورد مطالعه یا حوزه های فراگیرتر موثر بوده است. البته این به معنای غیرکارآمدی گروه های مطالعاتی پایه نیست. لیک باید توجه داشت که رسالت های جنبش دانشجویی ایجاب می نماید که فعالان جنبش دانشجویی به دانش افزایی و تسلیح و تجهیز خویش بسنده ننمایند و نگاه ویژه ای به کنشگری داشته باشند که جایگاه دانشجو در ارتباط با جامعه و همراهی با نخبگان شرایط ویژه ای را برای وی ایجاد می نماید تا در کنشگری خویش به ترسیم مسیری نو منطبق بر خواست عمومی و در طریق عقل به منظور تغییر (اصلاح یا براندازی) موثر واقع شود. در مطالعه به مثابه عمل، شناسنامه دار بودن فعالیت فکری، در قالب حلقه یا تعلق اسمی داشتن به گروه بسیار حائز اهمیت و موثر است. ولی در غیابِ احتمالی آن نیز خواست بر رفتار (یا رویکرد) اصلاحی/انقلابی مورد نظر است و از همین منظر نگاه جریانی داشتن به این مطالعات در قالب خواست در ترسیم مسیری نو اهمیت می یابد.

به هر حال در فقدان آگاهی جامعه و عدم حصول به نتایج لازم، در ناگزیرگاه گریز از اکنونِ بحرانی ایران و چاره جوییِ نخبگان در تحقق فردایی مطلوب، اگر قائل به مسئولیت پذیری فعالان دانشجویی در تحقق آرمان های جنبش دانشجویی باشیم، نتیجه حاصل در عدم توقف در خواست افزایش دانش و شکل گیری بینش از سوی دانشجویان در شرایط فعلی می باشد. بلکه مسئولیت پذیری دانشجویان (در اهمال و سستی اندیشمندان) به توجه ویژه در کنشگری فعالانه در جامعه، اهمیت بیشتر نیز می یابد. حال اگر سنگر فعلی جنبش دانشجویی و ناگزیر فعالیت امروز ایشان را گروه های مطالعاتی بدانیم رسالت جریان سازی و تقدم برنامه ریزی در این زمینه (به استدلال و حجت) پوشیده نخواهد ماند که فرار از کنش جمعی و یافتن "اما و ولی" در عدم عمل خویش به شائبه فرار از مسئولیت و شانه خالی کردن از زیر بار رسالت های جنبش دانشجویی دامن خواهد زد.

هیچ نظری موجود نیست: