۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

فعالیت نشریاتی و حمایت دانشجویان

ایام دانشجویی ایام ویژه ای است که عموم خوانندگان این مطلب یا آن را تجربه کرده اند و یا به تجربه آن مشغول هستند و همین امر فهم این نوشتار را امکان پذیر می نماید. زیست در محیط دانشگاهی و به ویژه حضور در پلی تکنیک به دانشجویی فراتر از ماهیت عام معنا می بخشد و آدمی را به ابعاد دیگر هویت بخشانه سیمای دانشجوی موردِ انتظارِ قشرِ نخبگان توجه می دهد. جستجوگری که وجه تمایز دوران پس از دبیرستان و آموزش متوسطه با تحصیل در دانشگاه است، فراتر از شنیدن و پذیرفتن دعوت به یافتن و پرسیدن می نماید تا در این مسیر روحیه وقادی و نقادی طلب شود و کنجکاوی ها و جستجوگری حصار تعالیم مورد نظر را در نورد و رسالت های غیرعلمی را بر دانشجو با قید لازم و ضرور در ضیافتِ آشتی و پذیرش آورد. فضای پلی تکنیک چند صباحی است که به خواست نامشروع و به ابزار جبر و تحمیل دگرگون شده است تا در بیان بسیاری مطالب، سختی درک خطبه بر مخاطب، نوشتن را به امر دشوار مبدل سازد. دیروزی های پلی تکنیک با واژگان دانشگاه سیاسی و قلب تپنده جنبش دانشجویی از ابتدا آشنا می شدند و در یافت حجت و اثبات ادعا، انتظار بسیار نمی کشیدند ولی امروز که نوشته های جدیدی بر دیوارهای پلی تکنیک نقش بسته است و دعوت به فهم سیاسی و تاثیرگذاری بر زمانه با رنگ مدیریت جدید به دست فراموشی سپرده شده است، انتطار عجیبی نیست که رخوت و سکوتی غریب را در پلی تکنیک به نظاره بنشینیم. در این نوشتار در پی بیان ضرورت عمل دانشجویان به فعالیت های دانشجویی - اجتماعی، سیاسی، صنفی، فرهنگی و ... - می باشیم.

بی تردید انتظار از دانشجو آن گونه که ادعای فعالین دانشجویی و شعار و آرمان سالیان سال ایشان است، موجب شده که فضای دانشگاه ها در توجه به جامعه همت ویژه ای داشته باشد و عباراتی چون جنبش دانشجویی و دیده بانی جامعه مدنی در مصداق یابی به زحمت نیافتد. قدمت فعالیت های دانشجویی - که دامنه ای وسیع از تلاش بر حصول مطالبات حوزهِ دانشگاه تا تاثیرگذاری بر قدرت را شامل می گردد - در فاصله اندکی از شکل گیری دانشگاه ها تحت عنوان جنبش دانشجویی مبین اصالت فعایت های دانشجویی می باشد و شرایط هر جامعه در میزان رنگ حضور در عرصه سیاست، اجتماع یا فرهنگ معیّن نهایی بوده است. جسارت جوانی و خلاقیت دانش جویی و بیان منطق پذیر دانشجویان در کنار تعلق دانی خود به جامعه و ادعای نمایندگی عموم موجب شده است تا از ابتدا دانشگاه محل پیگیری مطالبات جامعه و نقادی دانشجویان در بازخواست مجریان و اندیشمندان گردد. همان منطق پذیری دانشجویان بلافاصله موجب شده است که در رهبرد صحیح سخن و تاثیر مطلوب فعالیت شکل گیری تشکل ها و بستر سازی تریبون ها امری بدیهی و ابتدایی باشد. شرایط خاص جامعه ایران در طول 70 سال حیات دانشگاه در پررنگی فضای نقد و افزایش فعالیت های دانشجویی در حوزه خارج از دانشگاه موجب شده است تا فهم عامه نیز در پذیرش رسالت های ویژه دانشجویان تردید نداشته باشد و وجود بسیاری از کنشگری ها دانشجویان در برابر واکنش دانشجویان به اتفاقات مختلف را موجه بداند. این اتفاقات که به ضعف و قوت در طول سال ها موجود بوده است در قالب تشکل ها و نشریات به صورت دائم و تجمعات و اعتصابات در اوج گیری اهمیتِ پرداخت، جلوه کرده است.

در چند سال اخیر و به ویژه پس از تولد دولت نهم در عرصه حاکمیت ایران سختی های وارد شده بر فضای فعالیت های دانشجویی منجر به سرکوب تشکل های مستقل و محدودیت فعالیت های آگاهی بخشانه و نقادانه (به خصوص نشریات دانشجویی) شده است و از همین باب دانشجویان در عرصه بسیاری از کارکردهای گذشته و پذیرفته شده دیروزی حذف شده اند و نتوانسته اند در مسیر هویت ساخته شده قبلی گام بردارند. این اتفاق نامیمون در 1 سال گذشته با شدت گیری فشار بر فعالین دانشجویی و اتفاقات ویژه در دانشگاه ها و به خصوص پلی تکنیک، دانشجویان را به نقطه غرابت ورودی های جدید (دانشجوی امروز پلی تکنیک) با هویت دیروزی رسانده است. فقدان نشریات دانشجویی در کنار غیبت اجباری تشکل های مستقل در دانشگاه در چندین ماه گذشته در پلی تکنیکی که تا اردیبهشت 85 بیش از 100 عنوان نشریه داشته و روزانه صحن دانشگاهش از نشریات پر بوده است، زنگ خطری برای آینده دانشگاه است. درک جایگاه اجتماعی و سیاسی دانشجویان و جنبش دانشجویی با نگاه به حجم فعالیت ها و تاثیرگذاری های دانشجویان دیروزی چنان دور از واقعیت امروز است که گاه پذیرش آن برای دانشجویان امروز – بستر فعالیتی امروز – سخت می باشد. دشواری و سختی ای که در عدم وجود مستندات لازم می تواند به اسطوره دانی دامن زده شود.

حال که شرایط امروز که در بحرانی بودن آن نیاز به تفصیل و تفسیر نیست، ضرورت ایفای نقش نقادی و کنشگری دانشجویان را می طلبد، دعوت به کار نشریاتی و نگارش شجاعانه در جان بخشی مجدد به فضای دانشگاه اهمیت خود را در غیبت تشکل های مستقل بیشتر می یابد. به خصوص که بسیاری از فعالین نشریاتی نمایاننده فعالیت مستقل می باشند. البته باید توجه داشت که در این زمینه باید تمییز فعالیت های وابسته به تشکل های مورد حمایت و در عین حال حامی حاکمیت از فعالیت های مستقل صورت پذیرد و نقد غیر واقعی و کذب ایشان، نیت و صورت واقعی حمایت و وابستگی را مخفی ننماید. چه آنکه وابستگی مالی و خط گیری کامل از قدرت، ایشان را در نقد غیرواقعی در پوشش ضرورت منتقدین مشکلات فراوان نشانده است که ایشانِ هم کاسه مجریان و همراه عموم سیاست های اجرایی بوده و هستند.

با توجه به اینکه گذار از وضعیت کنونی در گرو پیگیری و اهتمام دانشجویان در نقادی ها و اصلاحگری هاست، اگر تنها امکان امروزی و تجربه دیروزی در غیر اسطوره دانی آن را کار نشریاتی مستقل بدانیم، ضرورت حضور فعالین در این عرصه و حمایت ویژه دانشجویان از نشریات دانشجویی امری بدیهی است. به ویژه آنکه سیاست های مدیریت در محدودیت فضای فعالیت پیش رفته است و اگر پشتوانه دانشجویی در برابر خواست تمامیت خواهانه ایشان قرار نگیرد، نشریات دانشجویی به عنوان آخرین ابزار کارکرد مورد انتظار از جنبش دانشجویی و دانشجویان نمی تواند به اهداف مورد نظر رسیده و یا اینکه در صورت اصرار یا توقیف گردیده و یا با پروژه ای ویژه به سرنوشتی مشابه 18 ماه پس از اردیبهشت 86 دچار می آیند.

هیچ نظری موجود نیست: