۱۳۸۷ آذر ۴, دوشنبه

گزارشی از شکنجه های دوران بازداشت

خبرنامه امیرکبیر مجموعه ای از شکنجه های دوران بازداشت را در مجموعه ای جمع آورده بود که تقریبا کامل بود.

این است ترکه بیداد و ددمنشی استبداد (شرح شکنجه های دانشجویان دربند دانشگاه امیرکبیر)

اگرچه از ابتدای بازداشت دانشجویان مباحثی پیرامون رفتارهای غیرانسانی و شکنجه های فراوان ایشان ذکر می شد ولی شاید تصور اینچنین اعمال وحشیانه ای در مورد دانشجویان نمی رفت. شروع شجاعانه طرح شکنجه ها و استمرار و پیگیری خانواده های دانشجویان و دانشجویان آزادشده و فعالان دانشجویی و مدنی و حقوق بشری در این زمینه موجب نگاهی جدی به شکنجه ها در بازداشتگاه امنیتی 209 شد و پرونده نشریات دانشجویی محل اعتراض به وهن انسانیت در مرام سربازان دستگاه اطلاعاتی گردید. شدت شکنجه ها و فشارهای وارد شده بر دانشجویان از یک سو تلاشی محکوم و مذموم در اخذ اعترافات جعلی در پرونده سازی علیه دانشجویان بود و از دیگر سو خشم و نفرت شب نهادان دستگاه اطلاعاتی از دانشجویان آزادی خواه و منتقد پلی تکنیک که سال هاست به رغم همه اعمال غیرانسانی و غیر اخلاقی حاکمیت ایران در ارادت به آزادی و حقوق انسانی تردید و تعلل نورزیده اند و قدر یافته را دریافته اند و بر داشتن این داشته افتخار و فریاد برآورده اند.

طرح موضوع شکنجه ها با تحقق اولین ملاقات دانشجویان با خانواده ها و وضعیت نامطلوب ایشان شروع شد. ابتدا خانواده های مجید توکلی،احمد قصابان و احسان منصوری طی رنجنامه ای افشاگرانه خطاب به آیت الله هاشمی شاهرودی ،آنچه را که در زندان بر این سه دانشجو رفته است را آشکار نمودند.در این نامه که با گذشت ۸۰ روز از بازداشت این سه نفر نوشته شده بود به آزارهای جسمی و روانی که در زندان رخ داده است اشاره شده و از قوه قضاییه درخواست پیگیری این وضعیت شده است. در قسمت هایی از این نامه آمده است:

«...طی این مدت طولانی هر آنچه از وضعیت فرزندانمان در زندان شنیدیم،هیچ نگفتیم و به امید عدالت دستگاه قضایی و آزادی دلبندانمان لب بر هر سخن شکوه آمیز فرو بستیم ، اما امروز پس از دو جلسه ملاقات و آزادی ۵ دانشجوی دیگر با شنیدن آنچه که بر فرزندانمان در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ رفته است از امروز مهر سکوت را شکسته و آنچه که بر آنها رفته است را به شرح زیر به استحضار می رسانیم:

آزارهای روانی :

۱- بازجویی طولانی مدت (۲۴ ساعت مداوم) توسط یک تیم ۷ نفره و نیز بازجویی های گاه و بیگاه شامل نیمه های شب

۲- ارائه اخبار کذب بر دستگیری ،ضرب و شتم و آزار اعضای خانواده و همچنین اخباری مبتنی بر بیماری(سکته قلبی) و انتقال اعضای خانواده به بیمارستان

۳- پخش صداهای آزار دهنده در سلول در زمان استراحت به طوری که مانع خوابیدن دانشجویان می شده است.

۴- توهین های شدید و سخیف به فرد و اعضای خانواده

۵- اهانت به دانشجویان و رفتار نا مناسب توسط نگهبانان بند ۲۰۹

۶- تهدید های مختلف اعم از تهدید به قتل و ضرب و جرح شدید و تهدید به آزار رساندن به اعضای خانواده

۷- ارائه احکام مجعول مانند حکم اخراج والدین از محل کار ، حکم قطعی شلاق ( ۸۰ ضربه ) برای فرد

۸- فرستادن دانشجویان به سلول افراد خطرناک

۹- دادن وعده ی آزادی و تحویل کلیه وسایل دانشجویان دربند و سپس بازگرداندن آنها به سلول انفرادی

آزار های جسمی :

۱- ضرب و شتم شدید توسط هفت بازجو به صورت هم زمان که به بیهوشی و انتقال فرزندانمان به بهداری بند ۲۰۹ منجر شده است.

۲- ضربه با پا به بازوها ، سینه ، پشت و … ضرب و شتم با مشت و لگد به سر و صورت و پا ها به صورتی که در اثر ضربه دانشجویان از روی صندلی سقوط کرده یا به شدت به دیوار برخورد می کردند .

۳- ضربه زدن روی دستبند به صورتی که آثار کبودی و تورم تا هفته ها روی دست آنها بوده است .

۴- نگهداری در سلول هایی با اندازه های کوچک بطوریکه امکان راه رفتن دراز کردن پا در آن نبوده است

۵- نگهداری در سلول هایی بدون زیر انداز و هیچگونه وسیله دیگری

۶- اجبار به ایستادن متوالی طولانی مدت (۴۸ ساعت )

۷- استفاده از کابل و شلاق برای ضرب و شتم

۸- خواباندن دانشجویان روی زمین و اذیت و آزار توسط تیم هفت نفره باز جویی از جمله فشار بر سر و صورت با پا ، ایستادن روی پا ها و کمر و نشستن روی پشت و کمر.

۹- اجبار به ایستادن روی یک پا بصورت متوالی به مدت طولانی ( ۱۸ ساعت ) .

۱۰- پرتاب کردن و هل دادن به صورتی که به دیوار برخورد کنند

۱۱- ندادن غذا به مدت ۴۸ ساعت .

۱۲- ضرب و شتم شدید حین انتقال به زندان به صورتی که مسئولین بند ۲۰۹ از تحویل گرفتن فرد اجتناب می کردند .

۱۳- اجبار دانشجویان به خواندن مقالات موهن با صدای بلند به طور مداوم و پس از آن اجبار به نوشتن آن مطالب و مقالات از حفظ

۱۴- ممانعت از ویزیت دانشجویان توسط پزشک بند و استفاده از دارو های مورد نیاز

۱۵- اجبار به انجام حرکات طاقت فرسا به مدت طولانی از قبیل نشستن و بلند شدن متوالی ، خم شدن و گرفتن مچ پا و …»

در آبان ماه شرح کاملی از شکنجه ها با تائید دانشجویان بازداشتی منتشر گردید که در آن شکنجه و فشارهاي روحي و رواني در پروسه بازجويي به این شرح اعلام شده بود:

«1- استفاده از چشم بند به استثناي لحظات حضور در سلول انفرادي حتي براي رفتن به حمام و دستشويي نيز مي بايست از چشم بند استفاده مي کرديم . در تمام طول بازجويي ها نيز چشم بند روي چشم بود و در حين نوشتن تنها به اندازه يکي دو انگشت اجازه داده ميشد چشم بند را به طرف بالا بکشيم و از زير چشم بند صفحات بازجويي را پاسخ دهيم.

2- نگهداري در سلول چهار پنج متر مکعبي که نور کافي در آن وجود نداشت اين سلول به دليل کوچکي ، امکان هيچگونه تحرکي در آن وجود نداشت و فقط با يک لامپ کم نور به صورت شبانه روزي روشنايي اندکي ايجاد مي کرد که به علت دراز مدت حضور در سلول موجب کاهش بيناي شده است

3- عدم تماس با خانواده و يا هر گونه ارتباط ديگر و ممانعت از اطلاع بازداشت و حضور در بند امنيتي 209 تا 25 روز ( مجيد توکلي )

4- طرح موارد بي ارتباط به پرونده و ايجاد ترس و هراس و بيان تهديد ديگران و تهديد به اعدام و فضا سازي هاي مرتبط براي باور پذيري اين تهديدات

5- آزاد کردن و مشايعت تا بيرون درب 209 و بازگرداندن مجدد به سلول انفرادي ( احمد قصابان )

6- قرار دادن فرد بين اعتراف و آزادي دوستان در برابر پايداري و شکنجه دوستان

7- عدم رسيدگي مناسب پزشکي و يا بي توجهي نسبت به برخي موارد پزشکي از زنداني در مورد اعتصابات نيز چنان بي توجهي صورت گرفت که وضعيت و شرايط بحراني ايجاد شد ( مجيد توکلي ) و اين در حالي است که در شرايط اعتصاب غذا احتياج به مراقبت بيشتري وجود دارد .

8- تلقين اتفاقات ناگوار يا تعريف تهديدات بيان مکرر از زبان نگهبانان با تحريک برنامه ريزي بازجو

9- حرکت به صورت نشسته بر روي زمين در مسافت هاي طولاني و يا بالا و پائين رفتن از پله ها ( اصطلاحا پا مرغي )

10- بيان تهديداتي شامل بر اخراج پدر و برادر از محل کار و يا برادر و خواهر از محل تحصيل با ارائه مدارک اخراج

11- نگهداشتن به مدت طولاني در اتاق بازجويي و در وضعيت انتظار و اضطراب شديد بدون مراجعه بازجو

12- ايستادن مستمر و طولاني بيش از 8 ساعت حين بازجويي بويژه بمنظور جلوگيري از خواب و بازجويي هاي طولاني ( مجيد توکلي و احسان منصوري )

13- فضا سازي در مورد بروز حوادث ناگوار براي اعضاي خانواده و پخش صداي ضربان قلب در طول شب در سلول ( احمد قصابان ) و ايجاد زوزه هاي ممتد و ناله هاي خاص در طول شب

14- انجام تنبهاتي چون نشستن و برخواستن پي در پي ، ايستادن بر يک پا و نگهداشتن دست در بالاي سر جهت خلاصي از بازجويي هاي فني و ضرب و شتم شديد

15- بيان حضور مادر و وابستگان نزديک و دوستان در زندان و شنيده شدن صداي گريستن يک زن از محلي در اتاق بازجويي به شکلي که ادعاي حضور مادر را تائيد نمايد .

16- انجام بازجويي هاي خاص و ويژه ي به نام بازجويي هاي فني که در آن چند بازجو به صورت همزمان ( معمولا بيش از سه نفر ) با کشيدن ، هول دادن ، فرياد زدن در گوش، ضربات مشت و لگد و سوالات متعدد و متنوع به منظور آزار و اذيت . اين بازجويي نتيجه اي جز از حال رفتن نداشت و احتمالا قصد اخذ مطلب در اين مورد بازجويي وجود نداشته است و فقط جهت همکاري در بازجويي عادي از اين روش استفاده ميشده است ( مجيد توکلي )

17- شکنجه دوستان در نزديکي محل بازجويي به طوري که صداي ضرب و شتم به وضوح شنيده ميشد و حتي مواردي معدود حضور در شکنجه يکي از دوستان و پذيرش اتهامات به منظور جلوگيري از ادامه شکنجه ( حضور احمد قصابان در صحنه شکنجه مجيد توکلي ) در برخي از موارد چون شنيدن صداي کوبيده شدن سر دوستان به ديوار بسيار سخت بود .

18- تهديد و بازداشت اعضاي خانواده و دوستان به منظور اخذ اطلاع و ايجاد فشار

19- تحقير و توهين و گفتن ناسزا به طوري که روال عادي بازجوها شده بود

20- بيان الفاظ رکيک و توهين هاي مکرر بويژه نسبت به پدر و مادر ( در مورد مجيد توکلي بيشتر بوده )

21- تهديد به استفاده از ابزار و آلات غير معمول بمنظور شکنجه از جمله شيشه نوشابه و تخم مرغ آب پز و يا تهديد به تجاوز چه توسط بازجو ها و چه از طريق قرار دادن در بند هاي خاص که بازجو عنوان مي کرد .

22- ضرب و شتم شديد در هنکام بازداشت و شديدترن برخورد هاي ممکن در حين انتقال به زندان ( احسان منصوري )

23- ضرب و شتم شديد ، ضربات سيلي به صورت و پشت گردن و فرق سر به تعداد زياد طوري که آثار کبودي به وضوح در اين موضع هاي بدن کاملا مشهود بود همچنين ضربات مشت ، فرق سر و پيشاني ، بازوها و لگد به پاها ، سينه و شکم به طوري که گاه در حين بازجويي زنداني از حال رفته و بر زمين مي افتاد کوبيدن سر به ديوار و پرت کردن زنداني که در اوج اعصبانيت بازجو صورت مي گيرد.

24- گرفتن مو و بلند کردن از روي زمين و زدن مشت و سيلي هاي متوالي به صورت و پرت کردن روز زمين و تکرار اين کار ( مجيد توکلي )

25- قرار دادن پا بر روي انگشتان دست و پا و يا قرار دادن زانو بر روي کمر و فشار شديد بر روي زنداني و همچنين قرار دادن ابزاري چون خودکار در بين انگشتان دست و فشار به دست که گاه به علت زخمهاي ايجاد شده در دست عفونت شديد در انگشت ايجاد ميشد که عامل آن بيشتر قرار گرفتن کفش کثيف بوده است ( احمد قصابان عفونت انگشت دست )

26- قرار دادن پا بر روي سر و صورت پس از اينکه به واسطه شدت ضربات بر روي زمين افتاده و گاه در حين اين عمل چنان رفتارهاي زننده اي صورت ميگرفت که مثلا کفش کثيف روي صورت کشيده ميشد که ادامه بازجويي ممکن نبود و براي تميز کردن سر و صورت به دستشويي رفته تا سر و صورت شسته شود ( مجيد توکلي )

27- بيدار کردن ناگهاني از خواب و انتقال ب حالت دو ( دويدن ) همراه با بازجويي و ضرب و شتم شديد که گاه منجر به بروز رعشه هاي ممتد و طولاني ، لرزش و عدم تکلم مي گرديد که با خوابانيدن و خوراندن آب ، چايي ، شکلات ، عسل سعي در کنترل اين وضعيت مي شدند ( مجيد توکلي )

28- در طول بازجويي گاه شدت ضربات و ضرب و شتم به حدي ميرسيد که به طور مکرر فرد از حال رفته و با آب و مواد شيرين به هوش مي آمد و اين امر گاه در طول يک بازجويي چند بار تکرار مي شد .

29- طولاني شدن بازجويي و ممانعت از خوابيدن که گاه اين بازجويي هاي طولاني و بدون وقفه 36 ساعت ( مجيد توکلي ) و حتي 48 ساعت ( احسان منصوري ) نيز ميرسيد ولي بازجويي ها 12 تا 14 ساعت بيشتر طول نميکشيد .

30- بي توجهي به زخم هاي ايجاد شده موجب عفونت ميشد که در اين موارد توسط بهداري جراحي صورت ميگرفت ( احمد قصابان ) و يا اين بي توجهي ها نسبت به آسيب ديدگي هاي مفاصل و عضلات بود که مهم نشستن و ايستادن طولاني بود با اين وجود فرد مجبور به نشستن و يا ايستادن طولاني مي کردند ( مجيد توکلي )

31- پس از ضرب و شتم هاي صورت گرفته هميشه حداقل يک ساعت و گاه تا 4 ساعت در اتاق بازجويي فرد نگه داشته ميشد و برخي آثار مشهود تر از بين برود و يا در مقابل خونريزي هاي دهان و لب نيز سريعا در هر مقطع از بازجويي که بود سريعا به دستشويي و کاملا دهان شستشو داده مي شد ( مجيد توکلي ) در مورد لباس نيز تلاش براي تميز کردن آن قبل از مراجعه به سلول صورت مي گرفت.

32- استفاده از صندلي براي ايجاد ضربات شديد ( مجيد توکلي )

33- استفاده از ابزار نوک تيز چون کليد براي فشار به بدن بويژه سر

34- استفاده از شلاق ( احمد قصابان) و تهديد به اخذ حکم تعزير ( شلاق ) از قاضي

35- نبود شرايط مناسب بهداشتي از جمله کثيف بودن موکت کف اتاق و عدم وجود آب شرب و اجبار در استفاده از آب لوله کشي 209 که آب چاه مي باشد .

36- قطع تلفن و ملاقات پس از اجازه آن توسط قاضي ( پس از دو ماه از بازداشت اين اجازه داده شد ) در هر برهه اي که بازجوها مي خواستند به منظور فشار

37- انتقال به سلول انفرادي پس از انتقال به سوئيت جهت فشار و اخذ مطالب جديد

38- حضور بازجوو يا نگهبان واسطه سيستم اطلاعاتي حين تماس هاي تلفني ( 10 دقيقه در هفته ) علاوه بر ضبط مکالمه جهت قطع تماس در صورت تمايل و همچنين حضور اين افراد در ملاقات هاي 20 دقيقه اي که هفتگي بود البته در نيمه دوم حضور در 209 اجازه تلفن و ملاقات داده شد که به دلايل مختلف نيز از انجام آنها در برهه هايي ممانعت به عمل مي آمد.»

بعدتر در مطلبی با عنوان «ناگفته پرونده نشریات دانشجویی (پشت پرده پروژه سرکوب جنبش دانشجویی)» توضیحاتی پیرامون شکنجه ها ذکر شد:

« ...در مورد شکنجه ها نيز موارد متعددي وجود داشت در حالي که چشم بند مانع ديد ما بود ، ما را از راهروهاي مختلف به چپ و راست مي بردند و با نشستن و خم کردن بدن ما طي مسافت طولاني براي رفتن به اتاق بازجوي سعي در تداعي رفتن به محلي مخوف مي نمودند در حالي که اتاق هاي بازجويي در مکان يا محلي دور از سلول ها قرار نداشت . در اتاق بازجويي گاهي اوقات مدتي طولاني به حالت ايستاده ما را نگه مي داشتند ( معمولا تا 8 ساعت ) و بيشتر بازجويي ها تا 14 ساعت در روز طول ميکشيد . در موارد خاصي بازجويي ها به 36 ساعت و حتي 48 ساعت به طول مي انجاميد که براي جلوگيري از خوابيدن ما بازجويي ها بيشتر در حالت ايستاده بود در تمام طول بازجويي ها ، لحن بازجويي ها سراسر تند و با فحاشي ، توهين و ناسزاگويي به ما بود ، بازجوها تلاش ويزه اي براي تحقير و شکستن شخصيت ما داشتند و در اين ميان از توهين ها و فحاشي به خانواده ها و دوستان ما تهديد آسيب به آنها نيز مي کردند . ولي آنچه که ادعاي ما در مورد شکنجه هست نه اين موارد که زدن ضربات متعدد مشت و سيلي و لگد ، کوبيدن سر بر روي ديوار ، پرت کردن بر روي زمين ، فشار دادن پا بر روي انگشتان دست و پا ، گذاشتن زانو بر کمر ، گذاشتن پا بر روي صورت در حالي که ما را بر زمين پرت کرده بودند ، زدن ضربات به وسيله کابل ، صندلي يا فشار دادن کليد و وسايل مشابه بر روي بدن که آثار و آلام آن تا چندين روز باقي مي ماند و در همان لحظه نيز موجب خونريزي ها و کوفتگي ها متعدد بويژه در ناحيه دهان مي گرديد ، مي باشد .

گاه براي فشار هر کدام از ما را براي ديدن صحنه بازجويي ديگري مي بردند که در آن دوست ما به شدت مورد شکنجه بود و يا اينکه در حالت ياس و نا اميدي و اعترافات خلاف واقع بود که در دو حالت تاثير بسيار بدي بر ما مي گذاشت . اگر چه صداي کوبيده شدن سر و بدن دوستان به ديوار و صداهاي سيلي و مشت و لگد هاي فراوان هميشه در طول بازجويي ها ما را آزار مي داد ولي ديدن صحنه اي که سه چهار فرد به صورت همزمان در حال زدن ضربات مختلف به سر و صورت و بدن دوست ماست واقعا سخت و غير قابل تحمل بود . در بازجويي هاي خاصي که بازجوها آن را بازجويي فني مي ناميدند سه تا چهار بازجو همزمان به طرح سوالات متعدد بي ربط مي پرداختند و هر يک ما را به سمتي ميکشيدند و ضربه اي به ما وارد مي کرد ، در گوش ما فرياد ميکشيد ند و از ما مي خواستند به سوالات متناقض و بي ارتباط آنها پاسخ دهيم و پس از يک ربع ساعت که ما حسابي خسته ميشديم ، ( اگرچه آنها هم خسته ميشدند وگرنه بيشتر ادامه مي دادند ) مسئول پرونده يا کارشناس اصلي جلو مي آمد و ميگفت ما وساطت مي کنيم به شرطي که همکاري کنيد و اساسا اين اتفاق که مسئول پرونده يا کارشناس اين کار را پس از شکنجه با حمايت بسيار مبنمود قابل تامل بود چه بسا در ابتداي بازداشت اين مسئله در قبال آزادي ، عدم بازداشت ساير افراد ، عدم شکنجه دوستان و مواردي از اين دست طرح مي گرديد...

...در برهه هايي از روند بازجويي بنظر ميرسيد ما به اتاق بازجويي منتقل شده ايم که شکنجه شويم ، روند اتفاقات دوران بازداشت و بازجويي ها بشکلي رقم خورده بود که بازجو ها با ما به صورت شخصي و خصلتي برخورد مي کردند مثلا در يک مورد ساعت 3 نيمه شب سريعا از سلول بيرون کشيده شدم و مرا دوان دوان به اتاق بازجويي بردند و در حالي که هنوز تمرکز لازم را به دست نياورده بودم با اکتفا به يک سوال " چي شد ؟ " و پاسخ " چي ، چي شد ؟ " بازجوها چند نفري شروع به زدن ضربات مختلف به من کردند و من را به روي زمين پرت کردند ، پا روي کمر و صورتم ميگذاشتند ، سرم را به ديوار مي کوبيدند و انواع مختلف شکنجه را به اجرا مي رساندند تا اينکه از حال رفتم . شدت برخورد به حدي بود که وقتي هوشياري خود را بدست آوردم ، نمي توانستم بر روي پاهاي خود بايستم . رعشه تمام بدنم را فرا گرفته بود . بازجوها که مي بايست فقط در قبال جان ما پاسخگو باشند سريع به خود آمدند و شکنجه ها و ضربات را قطع کردند . سريع براي من آب قند آوردند و مدت زيادي طول کشيد تا توانستم به حالت طبيعي برگردم . درست به ياد ندارم چقدر طول کشيد . يادم مي آيد مرا وقتي روي صندلي نشاندنم ، تمام بدنم مي لرزيد ، محکم دست و پايم را گرفتند و بر روي صندلي فشار دادند که صندلي هم به لرزه افتاده بود . از اين اتفاقات در طول بازجويي ها زياد مي افتاد . بارها با نام بازجويي هاي فني فقط به خاطر شکنجه کردن به شکنجه ما مي پرداختند . در طول شکنجه بازجوها لذت مي بردند و مي خنديدند و حتي به شکلي با هم به شکنجه کردن و ضربه زدن به ما رقابت مي کردند...»

اگرچه 3 آذر اهورایی پلی تکنیک پس از آزادی تمایل چندانی در یادآوری روزهای بسیار تلخ و پرمشقت بازجویی و بند امنیتی 209 را نداشتند ولی به تائید موارد شکنجه می پرداختند و بیان می کردند که موارد حتی بیشتر و وحشتناک تر از این مسائل بوده است. ایشان بیان می کردند درک این مطلب که کسی از شدت درد از حال برود و بی هوش شود می تواند شرحی بر دردناکی آن لحظات باشد."

هیچ نظری موجود نیست: