۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

بازخوانی مراد تحکیم

چندی پیش دفتر تحکیم وحدت در بیانیه ای با بیان تغییر رویکردها و فعالیت های این دفتر در دوره استقرار شورای مرکزی جدید خود، موجب گردید تا نقد و نصح های فراوانی بر این بیان دفتر تحکیم برود. انتشار بیانیه جدید دفتر تحکیم وحدت در شرایط ویژه این روزهای جامعه ایران همانگونه که دوستان حاضر در این دفتر نیز انتظار داشتند، محل سؤالات و ابهامات فراوان بود. دوستان جنبش دانشجویی از باب مسئولیت و با نگاهی دلسوزانه، نشستگان خوان قدرت در جایگاه تهدید از فعالیت های نقادانه و آگاهانه این دفتر و فعالین مدنی و سیاسی به عنوان رقیب و قریب دفتر تحکیم، ورودهای متنوعی به سیاست های جدیدِ پیشرو جریانات دانشجویی داشتند. اگرچه پس از طرح اولیه موضوع مسئولین و فعالین این دفتر در توضیح و تشریح بیانیه و مطالب مورد بحث گام برداشتند. لیک در شیطنت برخی رسانه ها لب بیان نخست که "ورود به عرصه فعالیت های اجتماعی و کنارگذاری فعالیت سیاسی از سوی دفتر تحکیم بود" مورد توجه و ثبت در خاطر عموم قرار گرفت. حال آن که در سخن دفتر تحکیم توجه بیشتر به فعالیت های مغفول مانده و شاید تمرکز بر فعالیت های اجتماعی و مدنی منظور بود. تجربه چندین سال فعالیت دانشجویی و تجربه های ویژه تحمیل شده در این مدت تلقی ویژه ای از سخن تحکیم را موجب گردید که در علم به هوشمندی مواضع دفتر تحکیم می تواند مورد توجه عموم دوستان قرار گیرد.

پرهیز از تکرار، مانع باز شدن باب سخن پیرامون فعالیت های جنبش دانشجویی می گردد تا در اشاره ای کوتاه از؛ 1. نقد قدرت و حاکمیت 2. آگاهی بخشی در ارتباط مناسب با بدنه اجتماع 3. همراهی نخبگان در شناخت جامعه و تولید اندیشه، در کنار سایر فعالیت های جنبش دانشجویی در بازخوانی مراد تحکیم یاری بگیریم.

انتظار این است که نگارندگان بیانیه تحکیم از اجتماع و سیاست خارج از عرف جامعه (فهم عمومی) معنا مستفاد نکرده باشند و از همین منظر نگاه جدید در دفتر تحکیم وحدت، مبین اندک فاصله گیری از نقد قدرت و حاکمیت در ارتباط تنگاتنگ با اخبار و احوال ایشان است و نگرش توجه به مسائل اجتماعی، اعضای شورای مرکزی تحکیم را می توان در نزدیکی به بدنه جامعه در شناخت ایشان و آگاهی بخشی در همراه ساختن عمومی است. با این اوصاف توجه به نکات زیر حائز اهمیت است.

1. با توجه به ساختار سیاسی ایران و جایگاه دفتر تحکیم وحدت (و بسیاری از نهادهای مدنی) همراهی سیاست های حاکمیت از سوی فعالین دانشجویی بسیار بعید می باشد و از آنجا که تمرکز فعالیت های مدنی به معنای اولویت بخشی به امور جامعه و نهادهای مدنی و ارتباط گیری با خواسته های عمومی در فقدان یا ضعف توجه کانون های قدرت و دستگاه حاکمیت است. فعالیت های اجتماعی به عنوان مجموعه ای مستقل از امور کلان، منفک از سیاست نخواهد بود و نهادهای مدنی در نگرش درمانگری خویش در حوزه عمومی رقیب و ناقد حاکمیت در حداقل نگاه و شاید مخالف و معاند در دیدگاه امنیتی و اطلاعاتی قرار گیرد.

2. نوع نگاه حاکم در جنبش دانشجویی در چند دهه گذشته در عرصه عمومی موجب شده است خواست های مدنی در بستر پر التهاب سیاسی – اجتماعی کشور به مثابه اهرم تغییرات کلان – انقلاب (براندازی) و نه اصلاح – تلقی گردد. به گونه ای که خواست طیفی از منقدین بر آزادی های دینی در انقلاب 57 یا توجه به آزادی های فردی (و حتی آزادی های دینی) در امروز مبین این امر باشد.

3. مجموعه فعالیت های سیاسی و مدنی در سال های گذشته از یک سو و از سوی دیگر تقابل و برخوردهای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در این حوزه ها به ویژه با فعالین دانشجویی به اثبات رسانده است که آنچه مورد حساسیت و توجه است، مجموعه فعالیت های مربوط و معطوف به حوزه اجتماعی و مشمول بر اقدامات مدنی است که در اولویت کنترل و مهار نیروهای بازدارنده حاکمیت قرار دارد. همان گونه که این روزها در ارتباط جنبش های مختلف با همدیگر، ورود جنبش های خرد به عرصه کلان (عمومی)، تغییر گفتمان درون جنبشی (صنفی) به گفتمان عمومی – اعتراضی خطاب به حاکمیت، در اعتراضات دانشجویان، معلمان، زنان، کارگران بسیار مشهود است و جنبش دانشجویی می تواند در 18 تیر 78 دانشگاه تهران در خروج دانشجویان از دانشگاه و ورود به پرونده قتل های زنجیره ای و اعتراض به توقیف روزنامه ها و ... در اعتراض به حاکمیت و تلاش در تغییر ساختار سیاسی به عنوان مهمترین گواه و یا در مسئله دانشگاه پلی تکنیک پس از حضور احمدی نژاد و افزایش مخاطب تحولات پلی تکنیک، در اندکی پس از تغییر گفتمان در نقدِ رهبری و نقدِ ساختار نظامی، شاهد حضور و برخورد نهادهای امنیتی باشد.

4. اگر پیروزی انقلاب های مخملی در چند سال گذشته در کشورهای مختلف در قالب کمپین های مبارزه مسالمت آمیز (تحولاتی که عموم با انقلاب های رنگی نیز می شناسند) را مد نظر قرار دهیم بر این امر وقوف می یابیم که حوزه اجتماع و فعالیت های مدنی محل نظر و توجه دستگاه های امنیتی می باشد. به گونه ای که ماهیت این فعالیت های براندازانه، نافرمانی مدنی از طریق بدنه اجتماعی می باشد. در حالی که این انقلاب ها از مدل اعتراضات و اعتصابات صنفی - اصلاح گرایانه کشورهای دارای ثبات سیاسی الگو برداری شده است. (انقلابی گری، کپی/بدل از نقادی) اما نیک انگاری در تمیز براندازی و نقادی امری لازم است. امری که در فاصله گیری از نگاه های امنیتی در عدم سرکوب گری هر نقد تحقق می یابد.

5. جنبش دانشجویی با توجه به پل رابط و واصل بدنه اجتماع با نخبگان و همچنین همراهی با نخبگان در شناخت و تحلیل جامعه به منظور بازسازی و تولید اندیشه های متناسب در جهت اصلاح و پیشرفت مورد نظر می تواند با فاصله گیری از حاشیه های سیاست (در قالب یک یا چند بیانیه) تمرکز ویژه ای بر یافت راه برون رفتی از وضعیت کنونی داشته باشد و با طرح دریافت های خود در حضور اندیشمندان و نخبگان و طی طریق بحث و فحص بر سر آن ها نتیجه ای مطلوب در حوزه اجتماع به منظور تاثیرگذاری بر حاکمیت و اصلاح ساختار سیاسی حاصل نماید که از همین باب اولویت بخشی بر فعالیت های اجتماعی در برابر نقد قدرت و حاکمیت (فعالیت سیاسی) لازم و مبرهن است.

6. شاید تنها شائبه ایجاد شده در بیانیه دفتر تحکیم وحدت، انصراف و کناره گیری نسبی ایشان در نقد حاکمیت و دولت در امر حکومت داری و سیاست ورزی باشد که با توجه به وضعیت ویژه کشور در ابعاد اقتصادی و اجتماعی (که کشور را در آستانه فروپاشی اقتصادی و اجتماعی قرار داده است) در این باره می بایست توضیحات لازم داده شود تا مبادا منجر به تبعاتی غیرقابل جبران گردد. علاوه بر آن جنبش دانشجویی آن گونه که انتظار می رود (و از ابتدا نیز اینچنین بوده است) جنبشی نقاد و شجاع در بیان مسائل جامعه بوده است. آن گاه که در شرایط مناسب تر خویش تریبون و مجال سخن می یافته و حاکمان را صالح بر اصلاح می دانسته در نقد و اصلاح گری کوشیده و آن دم که به هزار علت؛ یا نقد سودمند نبوده و یا مجال سخن و نقادی فراهم نبوده، به اعتراض و ایستادگی در برابر خواست غیر مطلوب حاکم پرداخته است. این جنبش گاه معترض و گاه نقاد در شرایط بسیار سخت امروز نمی تواند و نباید مشی نقد حاکمیت و دولت را رها کرده و رسالت تاریخی و ممتاز خویش را رها سازد. که وانهادن تریبون نقد و تلاش نکردن در حفظ آن ممکن است به بروز اتفاقات ناخواسته ای در جنبش دانشجویی منجر گردد.

7. بسیار مطلوب است که دوستان حاضر در دفتر تحکیم وحدت بر لزوم بازسازی و تحکیم تشکیلاتی انجمن های اسلامی سخن می گویند. حال اگر در کنار توجه ویژه به مسائل سیاسی و اجتماعی به مسائل معرفتی نیز توجه گردد، می تواند نتیجه بسیار مطلوب متوجه جنبش دانشجویی و جامعه ایران نماید. اهمیت فعالیت های معرفتی در دانش افزایی و آگاهی بخشی چنان پر اهمیت است که بدون توجه مناسب به تحکیم مبانی فکری اعضای دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی ادامه فعالیت های ایشان دچار مشکل خواهد بود.

در پایان دوستان حاضر در دفتر تحکیم وحدت باید توجه داشته باشند که عمل جنبش دانشجویی در تمام دوره های خود نه صرفاً بر حسب شرایط ویژه که در کنار (و حتی با اولویت) تحقق آرمان های جنبش دانشجویی صورت می پذیرفته است. استقرار آزادی، بسط دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کنار دیگر آرمان های جنبش دانشجویی (قانون گرایی، صلح، عدالت، حفظ تمامیت ارضی و ...) نباید هیچ گاه مغفول واقع شود. – آنچه که نباید هیچ گاه مغفول بماند توجه به آرمان های جنبش دانشجویی است – حال اگر اعمال و اقوالی از اعضای دفتر تحکیم وحدت در ضعف یا نقض آرمان های جنبش دانشجویی قرار گیرد، اعضای محترم شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بپسندند ترش رویی و تندزبانی دوستانشان را که همیشه در کنارشان ایستاده اند.

هیچ نظری موجود نیست: